کد مطلب:173014 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:158

توبه و بازگشت
حر بن یزید ریاحی در حادثه ی عاشورا به همه ی انسان های آزاده درس تفكر، تدبر، توبه و بازگشت آموخت، او كسی است كه با تهدید كاروان شهادت مورد نفرین امام قرار گرفت.

ثكلتك أمك ما ترید؟ [1] .

مادرت به عزایت بنشیند، از ما چه می خواهی؟

از زمانی كه بوی جنگ و خونریزی به مشام رسید و امام در مقام نصیحت فرمود:

أیها الناس، اسمعوا قولی و لا تعجلوا حتی اعظكم بما هو حق لكم و...؛ [2] .

ای مردم، سخنم را بشنوید و در شروع جنگ عجله نكنید تا شما را پند دهم. مگر مرا نمی شناسید؟ مگر من پسر زهرا علیه السلام نیستم؟ مگر من به دعوت شما به این جا نیامده ام؟ ای مردم، از خدا بترسید و از دنیا بر حذر باشید و برای زندگی كوتاه دنیا دستتان را به خون فرزند پیامبر آلوده نكنید.

حر بن یزید ریاحی لحظه ای درنگ كرد و با خود گفت اگر در این جنایت هولناك شركت كنم جواب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را چه بگویم؟ مگر او


امام و فرزند زهرا نیست؟ همین تفكر آنی او را متحول، و وجدان خفته او را بیدار كرد و چراغ هدایت را در شبستان وجودش روشن ساخت و او را از سپاه كفر بیرون كشید و به سپاه حق ملحق ساخت. در مقابل پیشوای بر حق سر تعظیم فرود آورد، توبه كرد و عذر خواست و پرسید: آیا خدای مرا می پذیرد؟ امام علیه السلام فرمود:

نعم یتوب الله علیك... أنت الحر كما سمتك أمك، انت الحر ان شاء الله فی الدنیا و الآخرة. [3] .

آری، خداوند توبه تو را می پذیرد و تو حر و آزاد مردی همان طور كه مادرت تو را حر نامیده است.


[1] ارشاد، ج 2، ص 81.

[2] همان، ص 100.

[3] اللهوف، سيد بن طاووس، ص 61.